قــــــــــــوانــیــــــــــــــن
قــــــــــــوانــیــــــــــــــن

قــــــــــــوانــیــــــــــــــن

اداری، استخدامی و ...

دزد ی عقاید


 دزد ی عقاید 


گویند روزی دزدی بسته ای دزدید که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.
او را گفتند: «چرا این همه مال را از دست دادی؟»
گفت: «صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین او! اگر آن را پس نمی دادم و در عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد عقاید او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.